۱۳۸۸/۰۷/۲۴

اشعار معمایی یا معماهای شعری

یکی یکی بخونید و خودتون رو محک بزنید

جواب یک کمی پایین تر نوشته شده


1 -دارم سوال خواجه بفرما جواب چیست

 در یک گلاب پاش دورنگ گلاب چیست؟

سرمای زمهریر که یخ بست او نبست

 آتش بدو رسیدن و بستن جواب چیست؟


  2- این چیست که تاج نقره بر سر دارد

  وز آتش سرخش تاج و افسر دارد

  ناکرده گناه روی او چون قیر است

بر گردنش از هر طرفی زنجیر است؟


  3-آن  چیست  که ارغوان  قبایی دارد

  بیرون و درون شهر جائی دارد

  گرد است و مدور است و تاجش بر سر

 ماننده ی  دم  موش  پایی  دارد


  4-  جامی است در او آب خوش و آسوده

اندر وسطش کشتی قیر اندوده

  کشتی بانی در آن به رنگ دوده

 بر جای نشسته و جهان پیموده


  5 - عجایب صنعتی دیدم در این دشت

  که بیجان در پی جاندار می گشت


  6 - عجایب صنعتی دیدم در این دشت

  که آتش در میان آب می گشت



-------------------------------------------------------------------------------
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.


جوابها :
1- تخم مرغ
2- سر قلیان
3- چغندر
4- چشم
5 - گلوله ی تفنگ
6 - سماور

۲ نظر:

علی گفت...

سلام علی جان
خوشحالم که در کنارم هستی

علي گفت...

سلام بر شما
لينكتون كردم.
با افتخار عزيزم