۱۳۹۰/۱۰/۰۴

قدمی پیش نهیم

‫روزی شیخ برای سخنرانی و ارشاد و موعظه خلق به مجلسی وارد شد و جمعی از مریدان شیخ در مجلس انتظار وی را می کشیدند 
شیخ در حالی که عبای خود را زیر بغل خود گرفته بود و عبایش بر زمین کشیده میشد در مجلس وارد شد 
ازدحام جمعیت جایی برای ورود تازه واردان در مجلس نگذاشته بود 
یکی از مریدان برخواست و بلند آواز داد که خدا رحمت کند کسی را که برخیزد و قدمی پیش نهد (تا جا باز شود)
شیخ که در حین بالا رفتن از منبر بود به سوی پایین روانه شد و از مجلس خارج شد 
مریدان را از فعل شیخ تعجب آمد و علت را پرسیدند 
شیخ گفت هر آنچه امروز می خواستم بگویم را این مرد گفت (خدا رحمت کند کسی را که برخیزد و قدمی پیش نهد)

حکایاتی از شیخ ابو سعید ابو الخیر 

هیچ نظری موجود نیست: