۱۳۹۰/۰۲/۲۸

او و من

گفتم خدایا از همه دلگیرم.
 گفت: حتی از من؟

 گفتم: نگران روزیم.
گفت: آن با من.

 گفتم:خیلی تنهایم.
 گفت: تنهاتر ازمن؟

گفتم: درون قلبم خالیست.
گفت:پرش کن از عشق من.

گفتم: دست نیاز دارم.
گفت: بگیر دست من.

گفتم: از تو خیلی دورم.
گفت: من از تو نه!

 گفتم: آخر چگونه آرام گیرم؟
گفت: با یاد من.

 گفتم: با این همه مشکل چه کنم؟
 گفت: توکل به من.

گفتم: هیچ کس کنارم نمانده!
 گفت: به جز من!

 گفتم: خدایا چرا اینقدر میگویی من؟
گفت: چون من از تو هستم و تو از من

هیچ نظری موجود نیست: