۱۳۸۹/۰۶/۱۰

تشیع

 
 

Sent to you by Ali via Google Reader:

 
 

via عشق متعال by supremelove on 2/10/08

  

بنام خدا

 

در زمان صفويه يك مقام رسمي وزارتي بوجود آمد شخصيتي به اسم (وزير امور روضه خواني). اين وزير اولين تحفه هاي غرب را در قرن 16 و 17 به ايران سوغات آورد و اين اولين تماس فرهنگي ايران با غرب بود. اين وزير به اروپاي شرقي رفت كه در آن هنگام صفويه روابط بسيار نزديك و مرموزي با آنها داشت و در رابطه با مراسم ديني و تشريفات مذهبي آنجا تحقيق كرد، مطالعه كرد و بسياري از آن سنت ها و مراسم جمعي مذهبي و تظاهرات اجتماعي مسيحيت و برگزاري و نقل مصيبت هاي مسيح و حواريون و شهداي تاريخ مسيحيت و نيز علائم و شعائر و ابزارها و وسايل خاص اين مراسم و دكورهاي ويژه محافل ديني و كليسا را اقتباس كرد و همه را به ايران آورد و در اينجا به كمك روحانيون وابسته به رژيم صفوي آن فرم ها و رسوم را با تشيع و تاريخ تشيع و مصالح ملي و مذهبي ايران تطبيق دادند و به آن قالب هاي مسيحي اروپايي محتواي شيعي ايراني بخشيدند. به طوري كه ناگهان در ايران سمبل ها و مراسم و مظاهر كاملا تازه اي كه هرگز نه در ملت ايران سابقه داشت و نه در دين اسلام و نه در مذهب شيعي بوجود آمد مراسمي از نوع تعذيه گرداني، شبيه سازي ، نقش و علم و كتل سازي و پرده داري و زنجير زني و تيغ زني و موزيك و سنج زني و فرم خاص و جديد و تشريفاتي مصيبت خواني و نوحه سرايي جمعي كه همه شكلش اقتباس از مسيحيت است و هركس با آن آشناست به سادگي تشخيص مي دهد كه تقليد است.  نوحه هاي دسته جمعي درست ياد اور كورهاي كليسا است و پرده هاي سياه كه به شكل خاصي بر سر در تكيه ها و پايه ها و كتيبه ها آويخته مي شود بي كم و كاست از پرده هاي كليسا در مراسم تقليد شده است و نقش صورت ائمه و دشمنان و حوادث كربلا كه در ميان مردم نمايش داده مي شود پرتره سازي هاي مسيحي است. حتي اسلوب نقاشي ها همان است در حالي كه صورت سازي در مذهب مكروه است.

گاهي به قدري ناشيانه اين تقليد را كرده اند كه شكل صليب را هم كه در مراسم مذهبي مسيحي ها جلوي دسته ها مي برند، صفويه، بدون اينكه كمترين تغييري در آن بدهد به ايران آوردند و همين الان هم بدون توجه به شكل رمزي و مذهبي آن در مسيحيت جلوي دسته راه مي برند و همه مي بينند كه شاخصه نمايان هر دسته سينه زني، همين صليب جريده است و در عين حال در نظر هيجكس معلوم نيست كه براي چيست. و هيچكس از آنهايي كه آن را مي سازند و حمل مي كنند نمي دانند كه براي چه چنين مي كنند. اما با اينكه اين جريده در ميان ما هيچ مفهومي ندارد و كاري نمي كند همه شخصيت و عظمت و افتخار يك دسته به همان جريده اش وابسته است. دعواها سر جريده است. ارزش و اعتبار و شكوه و فداكاري و اندازه ايمان و شور ديني يك دسته به بزرگي و سنگيني و زيبايي و گراني جريده اش بستگي دارد.

 

تشيع علوي تشيع انقلاب كربلاست و تشيع صفوي تشيع فاجعه كربلا.

تشيع علوي تشيع شناخت است و محبت و تشيع صفوي تشيع جهل است و محبت.

 تشيع علوي تشيع رسم است و تشيع صفوي تشيع اسم.

تشيع علوي تشيع پيروي است و تشيع صفوي تشيع ستايش.

تشيع علوي تشيع انسانيت است و تشيع صفوي تشيع قوميت.

 

برگرفته از كتاب تشيع علوي و تشيع صفوي دكتر علي شريعتي

 

تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل


 
 

Things you can do from here:

 
 

هیچ نظری موجود نیست: