من یه مختصری درباره ی ایشون عرض می کنم
این آقای کربلایی کاظم که خودشون الان در قید حیات نیستند
7:57 PM در یک روستایی زندگی می کردند که تقریبا 70 - 80 کیلومتر با اراک فاصله داره
me: انسان پاکی بوده و در اون زمانه ی ناپاک خیلی روی خودش کار می کرده
7:58 PM ایشون کارگر یک مزرعه بوده و برای خان کار می کرده
متوجه میشه که صاحب مزرعه زکات اموالش رو که از طریق همون کشت گندم هست پرداخت نمی کنه
البته اینا که میگم فقط یه بخش مختصری از زندگی ایشون هست
7:59 PM خلاصه بعد از اینکه تذکر میده می بینه که هیچ کسی به حرفش گوش نمیده
بلند میشه میاد اراک و به کارگری های خیلی سخت تن در میده
me: بعد اهالی روستا بخصوص پدرش و خان از این عمل اون خجالت می کشن و بهش پیغام می دن اگه برگردی هم بهت یک زمین هدیه می دیم و هم اینکه خودمون زکاتمون رو پرداخت می کنیم
احساس کرده بودن او که رفته برکت کم شده
بعد ایشون هم قبول می کنه و بر می گرده
این آقا کسی بوده که وقتی ازش کمک می خواستن دریغ نمی کرده
یک بار نصف درآمدش رو به فقیر می ده
8:01 PM نصف درآمد یک سالش رو
در آمدی که با عرق ریختن زیر آفتاب به دست آمده بوده
بعد شاید توی همون ظهر بوده که میره امامزاده معروف به امامزاده 72 تن ساروق
که کمی استراحت کنه
همین که داشته زیارت می کرده می بینه که دو نفر آمدن کنارش
8:02 PM و بهش گفتند که قرآن بخون
و اون هم می گفت من که نمی تونم ، سواد ندارم
بعد یکیشون میگه وقتی که میگیم بخون بگو چشم و دستش رو میگذاره روی سینه ی کربلایی کاظم ساروقی
به این نام و نشون کربلایی کاظم بیهوش میشه و
8:03 PM و وقتی که به هوش میاد می بینه می تونه کتیبه های قرآنی که بر سقف امامزاده نوشته شده رو بخونه
me: بعد به امام جماعت روستا می گه من نمی دونم چی دارم میگم
امام جماعت که اسمسش آقای صابری بوده
می گه بخون ببینم
8:04 PM وقتی می خونه بهش میگه اینها کلام وحی است
اینها قرآن هست که تو داری می خونی
بعد یواش یواش آوازه ی این مرد به کل دنیا میرسه
و به خیلی کشورها دعوت میشه
از جمله خود جناب آیت الله بروجردی ایشون رو امتحان می کنه و خیلی های دیگه هم ایشون رو امتحان می کنند
و تصدیق می کنند که این یک معجزه ی الهی هست
8:05 PM جالب اینکه ایشون فقط قرآن رو می تونسته بخونه
و می گفته قرآن نور داره و جملات دیگه اون نور رو ندارن
به همین دلیل توی یک صفحه ی پر از متن به راحتی می تونسته آیات رو تشخیص بده و پیدا کنه و بخونه
این هم به صورت خیلی مختصر
این آقای کربلایی کاظم که خودشون الان در قید حیات نیستند
7:57 PM در یک روستایی زندگی می کردند که تقریبا 70 - 80 کیلومتر با اراک فاصله داره
me: انسان پاکی بوده و در اون زمانه ی ناپاک خیلی روی خودش کار می کرده
7:58 PM ایشون کارگر یک مزرعه بوده و برای خان کار می کرده
متوجه میشه که صاحب مزرعه زکات اموالش رو که از طریق همون کشت گندم هست پرداخت نمی کنه
البته اینا که میگم فقط یه بخش مختصری از زندگی ایشون هست
7:59 PM خلاصه بعد از اینکه تذکر میده می بینه که هیچ کسی به حرفش گوش نمیده
بلند میشه میاد اراک و به کارگری های خیلی سخت تن در میده
me: بعد اهالی روستا بخصوص پدرش و خان از این عمل اون خجالت می کشن و بهش پیغام می دن اگه برگردی هم بهت یک زمین هدیه می دیم و هم اینکه خودمون زکاتمون رو پرداخت می کنیم
احساس کرده بودن او که رفته برکت کم شده
بعد ایشون هم قبول می کنه و بر می گرده
این آقا کسی بوده که وقتی ازش کمک می خواستن دریغ نمی کرده
یک بار نصف درآمدش رو به فقیر می ده
8:01 PM نصف درآمد یک سالش رو
در آمدی که با عرق ریختن زیر آفتاب به دست آمده بوده
بعد شاید توی همون ظهر بوده که میره امامزاده معروف به امامزاده 72 تن ساروق
که کمی استراحت کنه
همین که داشته زیارت می کرده می بینه که دو نفر آمدن کنارش
8:02 PM و بهش گفتند که قرآن بخون
و اون هم می گفت من که نمی تونم ، سواد ندارم
بعد یکیشون میگه وقتی که میگیم بخون بگو چشم و دستش رو میگذاره روی سینه ی کربلایی کاظم ساروقی
به این نام و نشون کربلایی کاظم بیهوش میشه و
8:03 PM و وقتی که به هوش میاد می بینه می تونه کتیبه های قرآنی که بر سقف امامزاده نوشته شده رو بخونه
me: بعد به امام جماعت روستا می گه من نمی دونم چی دارم میگم
امام جماعت که اسمسش آقای صابری بوده
می گه بخون ببینم
8:04 PM وقتی می خونه بهش میگه اینها کلام وحی است
اینها قرآن هست که تو داری می خونی
بعد یواش یواش آوازه ی این مرد به کل دنیا میرسه
و به خیلی کشورها دعوت میشه
از جمله خود جناب آیت الله بروجردی ایشون رو امتحان می کنه و خیلی های دیگه هم ایشون رو امتحان می کنند
و تصدیق می کنند که این یک معجزه ی الهی هست
8:05 PM جالب اینکه ایشون فقط قرآن رو می تونسته بخونه
و می گفته قرآن نور داره و جملات دیگه اون نور رو ندارن
به همین دلیل توی یک صفحه ی پر از متن به راحتی می تونسته آیات رو تشخیص بده و پیدا کنه و بخونه
این هم به صورت خیلی مختصر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر