۱۳۹۰/۰۶/۰۹

کربلایی کاظم ساروقی

من یه مختصری درباره ی ایشون عرض می کنم‬

‫این آقای کربلایی کاظم که خودشون الان در قید حیات نیستند‬
7:57 PM ‫در یک روستایی زندگی می کردند که تقریبا 70 - 80 کیلومتر با اراک فاصله داره‬

me: ‫انسان پاکی بوده و در اون زمانه ی ناپاک خیلی روی خودش کار می کرده‬
7:58 PM ‫ایشون کارگر یک مزرعه بوده و برای خان کار می کرده‬
‫متوجه میشه که صاحب مزرعه زکات اموالش رو که از طریق همون کشت گندم هست پرداخت نمی کنه‬
‫البته اینا که میگم فقط یه بخش مختصری از زندگی ایشون هست‬
7:59 PM ‫خلاصه بعد از اینکه تذکر میده می بینه که هیچ کسی به حرفش گوش نمیده‬
‫بلند میشه میاد اراک و به کارگری های خیلی سخت تن در میده‬

me: ‫بعد اهالی روستا بخصوص پدرش و خان از این عمل اون خجالت می کشن و بهش پیغام می دن اگه برگردی هم بهت یک زمین هدیه می دیم و هم اینکه خودمون زکاتمون رو پرداخت می کنیم‬
‫احساس کرده بودن او که رفته برکت کم شده‬
‫بعد ایشون هم قبول می کنه و بر می گرده‬
‫این آقا کسی بوده که وقتی ازش کمک می خواستن دریغ نمی کرده‬
‫یک بار نصف درآمدش رو به فقیر می ده‬
8:01 PM ‫نصف درآمد یک سالش رو‬
‫در آمدی که با عرق ریختن زیر آفتاب به دست آمده بوده‬
‫بعد شاید توی همون ظهر بوده که میره امامزاده معروف به امامزاده 72 تن ساروق‬
‫که کمی استراحت کنه‬
‫همین که داشته زیارت می کرده می بینه که دو نفر آمدن کنارش‬
8:02 PM ‫و بهش گفتند که قرآن بخون‬
‫و اون هم می گفت من که نمی تونم ، سواد ندارم‬
‫بعد یکیشون میگه وقتی که میگیم بخون بگو چشم و دستش رو میگذاره روی سینه ی کربلایی کاظم ساروقی‬
‫به این نام و نشون کربلایی کاظم بیهوش میشه و‬
8:03 PM ‫و وقتی که به هوش میاد می بینه می تونه کتیبه های قرآنی که بر سقف امامزاده نوشته شده رو بخونه‬

me: ‫بعد به امام جماعت روستا می گه من نمی دونم چی دارم میگم‬
‫امام جماعت که اسمسش آقای صابری بوده‬
‫می گه بخون ببینم‬
8:04 PM ‫وقتی می خونه بهش میگه اینها کلام وحی است‬
‫اینها قرآن هست که تو داری می خونی‬
‫بعد یواش یواش آوازه ی این مرد به کل دنیا میرسه‬
‫و به خیلی کشورها دعوت میشه‬
‫از جمله خود جناب آیت الله بروجردی ایشون رو امتحان می کنه و خیلی های دیگه هم ایشون رو امتحان می کنند‬
‫و تصدیق می کنند که این یک معجزه ی الهی هست‬
8:05 PM ‫جالب اینکه ایشون فقط قرآن رو می تونسته بخونه‬
‫و می گفته قرآن نور داره و جملات دیگه اون نور رو ندارن‬
‫به همین دلیل توی یک صفحه ی پر از متن به راحتی می تونسته آیات رو تشخیص بده و پیدا کنه و بخونه‬
‫این هم به صورت خیلی مختصر

هیچ نظری موجود نیست: