من سکوت اختران آسمان دانم که چیست
من سکوت عمق بحر بی کران دانم که چیست
من سکوت دختر محجوب پر احساس را
در حضور مرد محبوب جوان دانم که چیست
من سکوتی را که تنها با نوا ی ساز و چنگ
در میان انجمن گردد بیان دانم که چیست
هم سکوت جنگل خاموش را پیش از بهار
هم سکوت مرگ بار مردگان دانم که چیست
داستان ماه را در بدر و تربیع و هلال
ماجرای شمس را با اختران دانم که چیست
اعتراضات ملائک آنچه گفتند آشکار
وآنچه را کردند در خاطر نشان دانم که چیست
آنچه حق آموخت آدم را ز اسماء جمال
و آنچه آدم خواند بر افرشتگان دانم که چیست
سر آن خاک مبارک پی که در طوفان نوح
شد رهایی بخش نوح و نوحیان دانم که چیست
آنچه آتش را گلستان کرد بر جان خلیل
و آنچه گلشن را کند آتشفشان دانم که چیست
یونس اندر بطن ماهی با خدا دانم چه گفت
رمز آن زندان بی نام و نشان دانم که چیست
عطسه آدم که روح القدس بر مریم دمید
و آنچه برد او را بر اوج آسمان دانم که چیست
گفت محی الدین که حیوان شو اگر خواهی کمال
نی نگویم هیچ و حشر مردمان دانم که چیست
گفت رومی من ز بسیاری گفتارم خموش
گفته و ناگفته ای دانای جان دانم که چیست
قصه نرگس که شد مخمور چشم مست خویش
غصه هاتف ز عشق آن جوان دانم که چیست
آنچه را آموخت حافظ از خط زیبای یار
و آنچه گفت از جوهر لعل بتان دانم که چیست
هفت خطم گرچه خطی می نخوانم غیر عشق
خط زیبا بر جمال شاهدان دانم که چیــست
گرچه طفلم در طریق عشق و ابجد خوان علم
مبدأ و پایان کار عارفان دانم که چیست
طفل عشقا دعوی باطل مکن خاموش باش
من سکوت طفل عشق بی زبان دانم که چیست
دکتر حسین الهی قمشه ای
۱ نظر:
سلام
لذت بردم
ارسال یک نظر